دسته‌بندی نشده

قسمت اول مقاله تحلیل اقتصاد ایران و پیش بینی روندهای آینده اقتصادی

قسمت اول مقاله تحلیل اقتصاد ایران و پیش بینی روندهای آینده اقتصادی

دکتر مهدی کنعانی

سلام جناب دکتر. ممنون از وقتی که به ما و خوانندگان مجله موفقیت اختصاص دادید تا درباره تحلیل مسائل اقتصادی و تحلیل و پیشبینی روند آینده اقتصاد ایران، با شما صحبت داشته باشیم. لطفاً پیش از شروع سؤالات، معرفی کوتاهی از خودتان داشته باشید.
با سلام و احترام خدمت همراهان مجله موفقیت. دکتر مهدی کنعانی هستم. مدرس دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، قائم مقام پیشین صندوق تحقیق و توسعه سازمان صنایع و معادن کشور، مشاور سرمایه گذاری چهارده هلدینگ سرمایهگذاری در ایران، مؤسس پنج شرکت کارآفرین در طول بیست سال گذشته و عضو شورای فرهنگ سازی بورس.

اگر اجازه بدید با یک پرسش کلی شروع کنیم که ذهن بسیاری از مردم کشور را درگیر کرده است. علت یا علتهای شکلگیری چنین شرایط اقتصادی خاصی در کشور چیست؟

بروز چنین شرایطی را میتوان در اثر چهار عامل دانست:
فشارهای زیادی از طرف کشورهای غیردوست بر اقتصاد ایران وارد شده است که بخشی از این سختی شرایط اقتصادی فعلی را ایجاد کرده است.
اقتصادی که به تولید وابسته نیست، معمولاً دچار چالش میشود، مگر اینکه جایگزین خوبی مثل گردشگری یا نظایر آن داشته باشه، اما هنوز تولید در کشور ما نتوانسته است پایه و موتور محرک رشد اقتصادی باشد.

وابستگی اقتصاد ایران به نفت که با فشارهای بیرونی و کاهش فروش نفت، اقتصاد درگیر چالش میشود. با نوسان قیمت نفت، قیمت از حدود 100 دلار در هر بشکه که به نوعی عادت اقتصاد ایران شده بود، به حدود 60 دلار رسیده است و اقتصاد ایران را شبیه به فرد ثروتمندی کرده است که گویا ناگهان بخش زیادی از درآمدش را از دست داده، اما هنوز مثل قبل ولخرجی میکند!

به یاد داشته باشید که همیشه «اقتصاد سیاست را جریمه میکند». وقتی اجازه نمیدهیم که قیمتها طبق روند اقتصادی رشد کند باید منتظر رها شدن یکباره فنر قیمتها باشیم. مثلاً وقتی اجازه ندهیم قیمت بنزین، به صورت سالانه، متناسب با تورم هر سال یا متناسب با قیمت بنزین در اقتصاد جهانی، بین 15 تا 20 درصد رشد کند، ناگزیر میشویم که یک بار، جهش قیمت بنزین را تجربه کنیم و همین تجربه درباره قیمت ارز و سایر کالا نیز وجود دارد به این معنی که به صورت دستوری چند سال قیمتها نگه داشته میشود و بعد یکباره فنر قیمت آزاد میشود.

شاید یکی از نکات مهمی که نیاز است بدانیم تا اقتصاد داخل را بهتر درک کنیم، این موضوع است که مسائل اقتصادی ما بیشتر ریشه در سیاست دارد یا از جریان های اقتصادی تاثیر میگیرد؟

اگر بخواهیم مصداقی برای این موضوع ارایه کنیم، با بررسی نرخ سکه یا ارز در سالهای مختلف، متوجه میشویم در دورانی که اقتصاد ایران تعامل بهتری با اقتصاد جهان داشته است، مثل اواخر دهه 70 و اوایل 80 شمسی، نرخ ارز نوسانات محدودی درحدود 15درصد را تجربه کرده است و هر زمان که تعاملات ما با کشورهای دیگر دچار تنش و محدودیت شده است، نوسان نرخ ارزی بیشتر شده است.

در عین حال نیز در تمام این سالها در ایران نیز مثل سایر کشورها، سلاطین بازارهای مختلف را محاکمه کردیم و مفاسد و اختلاسها وجود داشته است که اگر فقط چنین مواردی دلیل مشکلات اقتصادی بود، نمیتوانستنیم نتیجه بگیریم دلایل سیاسی مؤثر است اما با بررسی آمارها میبینیم که اقتصاد ایران در سالهایی که توانسته است با دنیا تعامل بهتری داشته باشد، ثبات بهتری نیز داشته است. به همین دلیل میتوانیم نتیجه گیری علمی داشته باشیم که متغیر «ارتباطات بینالمللی»، تعیینکننده شدت نوسان در نرخ کالاهای اصلی اثرگذار بر زندگی مردم است.

شاید نکته ای که لازم است توجه کنیم این است که یک سری موارد واقعیات اقتصادی است و یک سری موارد انتظاراتی که در ذهن مردم شکل میگیرد، این موضوع که ارتباط بینالمللی توانسته است اقتصاد را بهبود بدهد، تا چه میزان تاثیر واقعی این عامل بوده است و تا چه میزان ناشی از شکلگیری انتظارات مثبت در ذهن مردم، بازار و اقتصاد دانان بوده است؟
سوال هوشمندانهای است. قطعاً هر دو این موارد بوده است یعنی وقتی ارتباط با جامعه بینالملل خوب میشود، درذهن جامعه یک «بهبود انتظاری» شکل میگیرد و برعکس وقتی که اقتصاد تحت فشارهای بین المللی قرار میگیرد، «تورم انتظاری» و حتی رفتارهای هیجانی ناشی از پیشخورد شدن ریسکهای تنش، در بازارها را تجربه میکنیم.

اجازه بدهید با یک مثال سادهتر این مورد را توضیح دهیم. وقتی خبر تصویب مترو به مقصد یک منطقه خاص منتشر میشود، قیمت ملک در مقصد به واسطه همین خبر بین 30 تا 70 درصد رشد میکند. روزی که در عمل، مترو به صورت واقعی افتتاح میشود فقط 10 تا 15 درصد رشد قیمت ملک رخ میدهد! این مورد به وضوح اثر انتظاری موضوعات و پیشخور شدن قیمت را نشان میدهد. همین موضوع درباره واکنش به فشارهای بیناللمللی هم صدق میکند یعنی همزمان بهبود انتظاری و بهبود واقعی وجود دارد که البته بخش انتظاری بزرگتر و زودتر از واقعیت اتفاق می افتد، دقیقاً شبیه مثال مترو.

ایا چنین شرایط اقتصادی، فقط در ایران رخ داده است یا در سایر کشورهای دنیا هم اتفاق افتاده است؟ و اگر در سایر مناطق دنیا نیز رخ داده است، آنها چه رفتارهایی در قبال شرایط اقتصادی (تورم، رکود، کاهش ارزش پول ملی و … ) داشتهاند؟
وقتی میگوییم اقتصاد سیاست را جریمه میکند، یک جمله عمومی است، یعنی صرفاً این جمله متعلق به ایران نیست بلکه در هر جای دنیا، اگر منطبق با منطق اقتصاد بیش نرویم، اقتصاد ما را جریمه میکند. مثل کشور ترکیه که در یک دوره مجبور شد صفرهای زیادی را از پول ملی خود حذف کرد یا مثل کشورهای حوزه بریکس یا قدرتهای نوظهور دنیا (BRICS) که مخفف اول نام کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و افریقای جنوبی است.

این پنج قدرت نوظهور علی رغم اینکه در دورانی مطرح شدند و شاخصهای اقتصادی خوبی داشتند اما برخی دچار چالشهای اساسی شدند. مثلاً رئیس جمهور برزیل با رفتارهای عوامگرایانه و شعاری و با کنترل مصنوعی تورم، باعث جهش نرخ ارز در کشور خود شد. این همان جایی است که اقتصاد سیاست را جریمه میکند. جانشین نلسون ماندلا در آفریقای جنوبی، به جای تصمیم‌گیری‌های مبتنی بر اقتصاد، به فامیل سالاری و تخصیص منابع و امکانات به بستگان خود روی آورد و اقتصاد آفریقای جنوبی بعد از چند سال رشد، دوران پر از نزول و فساد را تجربه کرد. همین نکته درباره برخی دیگر از اقتصادها دیده میشود. جمله «اقتصاد سیاست را جریمه میکند» برای همه کشورهاست.

اما اینکه آنها چه کردند و چه رفتاری داشتند، نکته قابل توجهی است. توسعه صنعتی ایران در دهه چهل که باعث شکلگیری اکثر کارخانجات عظیم در ایران شد، محصول الگوبرداری از نسخههای موفق توسعه صنعتی در دیگر کشورهاست که با ورود مشاورین خبره صندوق بینالمللی پول در ایران و مدیریت مناسب سازمانهای متولی توسعه صنعتی ایران، منجر به یک دهه شکوفایی صنعتی ایران شد. فرمولهای اقتصادی با مقداری کم و زیاد، در اقتصاد کشورهای مختلف جواب میدهد و بنابراین روش درست این است که به سراغ الگوبرداری از این نمونههای موفق برویم و همانطور که در فوتبال و والیبال به مربیان برتر بین المللی اعتماد کردیم، در عین حفظ استقلال داخلی، در اقتصاد هم از مدیران و الگوهای موفق دیگر کشورها استفاده کنیم.
در یک جمله «اجازه دهیم اقتصاد تصمیم بگیرد نه سیاست، روابط فامیلی و ژنهای خوب!»

در کتاب مشهور«چرا ملتها شکست میخورند»، نویسندگان به این جمعبندی رسیده بودند که در اکثر کشورها، گروه اقلیتی با شعارهایی جذاب مدیریت را به دست میگیرند و پس از مدتی به جای عمل به گفتهها، به سراغ تقسیم غنایم و امتیازات بین خودشان میروند و در نتیجه پس از چند سال، گروه مخالف این افراد، قدرت را از آنها گرفته و دوباره همین روند تکرار میشود و توضیح میدهد تنها راهی که میتوان مانع این چرخه باطل شد، «وجود نهادهای نظارتی یکپارچه» است که مانع این رانتها و امتیازات و ژن های خوب شود و در غیر اینصورت اقتصاد مسیر خودش را درست طی نمیکند.

بله، کاملاً درست است. به عنوان نمونه کشور قزاقستان و کشور ترکمنستان را بررسی میکنیم. در کشور قزاقستان نرخ ارز آزاد و ارز دولتی نزدیک است، اما در کشور ترکمنستان، تفاوت زیاد بین نرخ ارز دولتی و آزاد وجود دارد. این فاصله زیاد، موجب بروز رانت و فساد گسترده در ترکمنستان شده است، تا حدی که مردم عادی، پلیس و مرزبانان ترکمنستان هم، همین رفتار فاسد را تکرار میکنند. بنابرین ترکمنستان علیرغم پتانسیل بالای رشد اقتصادی، جزء ضعیفترین کشورهای جداشده از شوری سابق است و حتی ایران نیز نتوانسته است تعامل مناسبی با این کشور داشته باشد.

ما همیشه شاهد این نوسانات ارزی بودهایم، بهصورتیکه در چهار سال اول، دولتها ارز را مدیریت کردهاند و در 4 سال دوم فنر ارز رها شده است و همه جا گفته میشود، ارزش پول ملی کاهش یافته. سوال اصلی اینجاست که این تغییر ارزش پول ملی تحت تأثیر چه عواملی شکل میگیرد و سایر کشورها برای تقویت ارزش پول ملی خود چه کردهاند؟
این سوال همه مردم است. ما تا به حال 4 بار بعد از انقلاب و یک بار قبل از انقلاب در 1355، جهش ارزی را تجربه کردیم. در سال های قبل از آن هم در دوره های پهلوی، قاجار، صفویه و دورانهای مختلف، جهش نرخ ارز همزمان با تغییر ارتباطات بینالمللی ایران، در اسناد تاریخی گزارش شده است.

اما اقتصاد دهه 50 به بعد ایران، 5 جهش ارزی را تجربه کرده است که سه مورد دلایل تحریمی و متأثر از تنشها و فشارهای بیرونی و دو مورد به طور ترکیبی حاصل از فشار بیرونی و تدابیر اقتصادی داخلی بوده است.
اولین جهش ارزی در سال 1355 و 1356 رخ داد. کنترل بیش از یک دهه نرخ ارز توسط هویدا با جهش ارزی جریمه شده و تورم سنگین در اقتصاد ایران رخ میدهد. فیلمی که در شبکه های اجتماعی در مورد تحریم میوه و آجیل شب عید در سال 1356 منتشر شد، محصول فنر فشرده و رهاشده قیمت ارز در دولت هویدا است. حتی افسانه ثابت نگه داشتن قوطی کبریت و خودکار بیک در 13 سال که به عنوان افتحار دولت هویدا ذکر میشود، درواقع شنا در خلاف جهت آب است. این باور اقتصادی که وقتی تورم به طور عادی وجود دارد، بهتر است توسط سپر دولت مهار شود، در ذهن بخشی از ایرانیان وجود دارد. اما اقتصاد نظر دیگری دارد و باید این تورم بخش به بخش لحاظ شود تا تنش و جهش دیده نشود. اقتصاد هویدا را جریمه کرد و طی دو سال قبل از انقلاب، دولتهای مختلف هیچ کدام در مهار تورم موفق نبودند.
جهش ارزی دوم، در سالهای پایانی جنگ رخ داد و کنترل تورم مجدداً عوارض جهش تورمی را به بار آورد.
در جهش سوم در سال 1373 و 1374 آزادسازی قیمتها و حذف کوپن، در کنار بحرانهای بینالمللی علیه ایران، مثل دادگاه میکونوس، باعث رشد ارز شد.

درسالهای 1376 و 1377 حدود نود درصد رشد ارز به دلیل افت قیمت نفت در بازارهای جهانی تجربه شد.
در سال 1391 به دلیل تحریمهای بینالمللی و نیز کنترل نرخ ارز در 4 سال اول دولت وقت، حدود 200درصد رشد ارز رخ داد.
در سال 1397 همین سناریو تکرار شد.
در تمام این جهشها، در سالهای قبل از این جهش ارزی، نرخ ارز به شدت کنترل شده و اصطلاحاً فنر تورمی جمع شده بود و به یک باره آزاد شد.

در هر چالشی میتوان فرصتی دید و مانند داستان قورباغه و شاهزاده، شاید درون یک قورباغه زشت، شاهزاده زیبایی باشد که باید در آغوش گرفته شود تا خودش را نشان دهد. در شرایط فعلی که ارز گران شده است، چه فرصتهایی را میتوان دید و بهرهبرداری کرد.
پیشنهاد ما به خوانندگان مجله موفقیت این است که این دو جمله را با هم جابهجا کنید:
«نگوییم دلار گران شد، بگوییم ریال ارزان شد»
بینش ناشی از این دو جمله، تفاوتهای زیادی را در استراتژی و واکنشهای ما به شرایط ایجاد میکند.
وقتی ریال ارزان میشود، صادرات ارزنده میشود.
وقتی ریال ارزان میشود، واردات گران میشود.
وقتی ریال ارزان میشود، قدرت خرید جامعه پایین میآید.
فقط با تغییر جمله، اثرات اقتصادی کاهش ارزش پول ملی، بهتر درک میشود.
وقتی ریال ارزان میشود و قیمت بنزین، حاملهای سوخت، حقوق نیروی کار، انرژی و مواد اولیه با ریشه داخلی ثابت میماند، فرمولی از فرصتها شکل میگیرد.
فرمول طلایی: کسبوکارهایی که مبتنی بر مواد اولیه داخلی، نیروی کار و انرژی هستند و هزینههای آنها ریالی(تأمین داخلی) است و امکان صادرات و کسب درآمدهای ارزی دارند، کسبوکارهای طلایی در زمان کاهش ارزش ریال هستند.
فرمول نقره ای: وجود هزینه های ریالی(خرید داخلی) و درآمد ترکیبی ارزی(صادرات) و ریالی(فروش داخلی) در کسبوکار است.
فرمول برنزی: هزینههای ترکیبی بعضاً ارزی(واردات) و عمدتاً ریالی(خرید داخلی) و درآمدهای عمدتاً ارزی(صادرات) و بعضاً ریالی (فروش داخلی) است.

فرمول شکست نیز مشخص است که خوانندگان هوشمند مجله موفقیت، میتوانند آن را حدس بزنند.
بنابراین کسب وکارهایی که مبتنی بر مواد اولیه داخلی، نیروی کار، انرژی و دارای فرصتهای صادراتی باشند، میتوانند در چنین شرایط اقتصادی امکان رشد بالایی داشته باشند که به طور مثال گیاهان دارویی، صنایع غذایی مبتنی بر مواد اولیه داخلی، پرورش دام و برخی از محصولات کشاورزی حجیم، صنایع معدنی، صنایع فلزی و حتی فرآوردههای پتروشیمی مبتنی بر منابع طبیعی و انرژی ارزان در ایران، مصداقهایی از فرمول طلایی هستند.
در حین مصاحبه، نکات و توصیههایی که میتواند به مخاطبین کمک کند تا به تصمیمات بهتری در شرایط فعلی اقتصادی برسند ارایه شده است. اما به نظر شما، در این شرایط بهترین توصیهای که میتوان به خوانندگان مجله داشت، تا بتوانند بهتر شرایط را مدیریت کنند، چیست؟
نیمه پر لیوان را ببینند

در تمام جهشهای ارزی، کسانی بودهاند که جهش داشتهاند، افرادی بودهاند که شکست خوردهاند و گروههای زیادی که سفرهشان کوچکتر شده است. تغییر موضوع کاری یا حوزه تمرکز متناسب با تغییر محیط، رمز رشد است. پیشنهاد میکنیم الگوهای برنده در جهش ارزی و شرایط تورمی را دنبال کنید. این موضوع مستلزم مطالعه بیشتر کتاب، مقالات و مصاحبههایی از این دست و افزایش دانش اقتصادی است. پیشنهاد میکنیم از کلمات کلیدی مطرحشده در این مصاحبه برای جستجوهای بیشتر استفاده کرده و نظرات متخصصین را مطالعه کنید. دریای آرام؛ ناخدای قهرمان نمیسازد. امسال اقیانوس مواج است و نیاز به پیشبینی و اقدام سریع داریم و البته انتخاب ساحل موفقیت، بسیار حائز اهمیت است. بسیاری درگیر قایق های غرق شده هستند و ناخداهای باهوش در فکر انتخاب بهترین ساحل و مسیر.
سوال آخر شاید خیلی خاص باشد اما گاهی سوالات خاص به پاسخهای خاصی میرسد. اگر تمام آنجه از شما به عنوان میراثی برای فرزندان به جای میماند فقط و فقط سه توصیه باشد، چه مواردی را خواهید گفت؟

توصیه اول برای فرزندم، تیز کردن شمشیر در زمان استراحت و شمشیر زدن سخت در زمان مبارزه است. فرزندم قبل از شروع مبارزهی شغلی، هرچه میتوانی شمشیرت را تیز کن و مهارتهایت را افزایش بده. آوردگاه پرغبار نبرد، زمان تصمیم است نه تآمل.

توصیه دوم، تسلط بر مدلهای کسبوکار و فناوریهای نسل آینده است. فرزندم آینده شبیه امروز نیست، بنابراین تمرکزت بر تغییرات آینده باشد نه تکرار بهتر امروز.

توصیه سوم، شروع از کارمندی و حرکت به سمت کارآفرینی است. فرزندم بیگدار به آب نزن. اسیر موج زودگذر راهاندازی کسبوکار شخصی قبل و یا بلافاصله بعد از فارغالتحصیلی نشو. تو در دوران 2 یا 5 ساله کارمندی هوشمندانهی خود، میتوانی با فضای کار، انتظارات همکاران و فشار ناشی از تبعیض در رفتار مدیران و بسیاری موارد دیگر آشنا شوی و روزی پرچم کسبوکار خودت را بالا ببری که فراز و فرود پرچمهای زیادی را مشاهده و درک کرده باشی و نه فقط دیده باشی. هیچ گاه عمق هیچ رودخانه ای را با هر دو پا آزمایش نکن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *