مقالات مجله موفقیت

قاطعیت؛ الماس گمشده رفتار انسانی

قاطعیت، خجالت، پرخاشگری؛ شما کدام را انتخاب می‌کنید؟

قاطعیت؛ الماس گمشده رفتار انسانی

چگونه میتوانیم قاطعانه رفتار کنیم؟

مقدمه:

در دنیای پیچیده ارتباطی امروز، نیاز است تا ما هم برای بهبود روابط خود با دیگران سرمایه گذاری کنیم و اصول و تکنیک­های حرف ه­ای ارتباطات را بیاموزیم و در زندگی خود به کار بگیریم. در سلسله مقالات «جعبه ابزار ارتباطات» به دنبال معرفی و یادگیری مهارت­های ارتباطی کاربردی هستیم که بتواند سطح تعاملات انسانی ما را ارتقاء دهد. در مقالات گذشته با ابزارها  ارتباطی مختلفی آشنا شدیم و در این مقاله نیز به یکی از مهمترین مهارت­های موردنیاز ارتباطات پیشرفته می­ پردازیم. «قاطعیت و جرأت ­ورزی» یکی از حیاتی ­ترین پیش­ نیازهای ارتباطات سالم است که متأسفانه به دلیل عدم یادگیری، عموماً با پرخاشگری یا خجالت جایگزین می­شود و در نتیجه حقوق ما یا مخاطبمان پایمال می­شود و به یک نتیجه مطلوب طرفین منجر نخواهد شد. در این مقاله به بررسی مفهوم قاطعیت و شرایط بروز آن خواهیم پرداخت.

 

مفهوم قاطعیت:

لطفاً حالات زیر را بررسی کنید و با خود بیندیشید اگر شما بودید چه واکنشی نشان می­دادید:

  • فردی در صف از شما و بقیه جلو می­زند.

  • مدیرتان به دلیل اشتباهی که انجام داده­اید، با فریاد و فحاشی با شما برخورد می­کند.

  • در خیایان تصادف کرده­اید و فرد مقابل در عین مقصر بودن این موضوع را نمی­پذیرد.

  • همسایه طبقه بالا، صدای اهنگ را به قدری زیاد کرده است که شما امکان تمرکز بر کارهای خود را ندارید.

  • هنگام حضور در تاکسی از صدای زیاد رادیو و سیگار کشیدن مداوم راننده ناراحت هستید.

این موقعیت­ها نمونه­ای از شرایطی است که همه ما تجربه کرده­ایم و رفتارهای متفاوتی بروز داده­ایم. تشخیص رفتارهای قاطعانه و رفتارهای غیرمنطقی یا توهین آمیز گاهی به سختی اتفاق می­فتد زیرا مرز بین پرخاشگری و قاطعیت بسیار باریک است. از طرف دیگر در برخی خانواده­ها از کودکی به فرزندان هشدار داده شد هاست که باید مراقب باشیم حقمان را نخورند و مثل گوسفند نباشیم! در نتیجه گاهی افرادی که رفتار پرخاشگرانه دارند از نظر ما آدمهای قاطعی می­شوند که حقشان را می­گیرند.

ابراز وجود یا قاطعیت یعنی حمایت‌کردن از حق و نظر خود بدون این‌که به حق و عقیده دیگران تجاوزی شود. درواقع هنگامی که قاطعانه رفتار می‌کنید، نحوه برخورد شما ترکیبی همزمان از عدالت، احترام و همدلی است یعنی در عین این­که به حقوق و خواسته خود آگاه هستیم و برای آن ارزش قائلیم، به شرایط، خواسته­ها و حقوق فرد مقابل نیز آگاهیم و به دنبال یک بازی برد-برد هستیم. در واقع قاطعیت شما از حس ارزشمندی درونی­تان برخاسته است و ریشه در تحقیر و عصبانیت ندارد.

چهار موقعیت، چهار رفتار!

با این هدف که بتوانیم شرایط و موقعیت­ها پیش رو را درست تحلیل کنیم، اجازه بدهید بر اساس دو معیار مهم موقعیت­های خود را تقسیم­بندی کنیم. همانگونه که بیان شد، ریشه ابراز وجود و قاطعیت در پذیرش خود است، یعنی خودمان را فرد ارزشمندی بدانیم که خواسته­هایش محترم است. ار طرف دیگر، دیدگاه شما نسبت به طرف دوم ارتباط نیز اهمیت دارد یعنی میزان احترامی که برای او و حقوقش قائل هستید در نوع برخورد شما موثر است.

با در نظر گرفتن این دو معیار، می­توان چهار موقعیت درنظرگرفت که هر کدام بیانگیر نوعی رفتار خواهد بود:

الف) نه من؛ نه تو! (پوچی!)

آیا تا به حال با افرادی برخورد داشته­اید که می­توان آن­ها را اسطوره «منفی­نگری» در یونان قدیم خطاب کرد! انسان­هایی که مدام غر می­زنند و به آنها ظلم شده است، دنیا را جای کثیفی می­دانند، به کسی کمک نمی­کنند تا سواری ندهند و منتظرند زودتر بمیرند تا راحت شوند!(متاسفانه در ادبیات امروز جامعه این جملات را کم نمی­شنویم). چنین نوع خودگویی­ها یا صحبت­ها، ناشی از بی­ارزشی درونی خود و بی­ارزش دانستن دیگران است.

در این موقعیت، خودمان دارای عزت نفس کافی نبوده و برای حقوق و خواسته­های خود ارزش قائل نمی­شویم، از طرفی فرد مقابل را نیز انسان محترم و ارزشمندی نمی­دانیم. در این حالت شبیه افراد منفی بافی می­شویم، شکوه می­کنیم و در حال بهانه­گیری یا فرار از موقعیت هستیم. به­هرحال وقتی برای خودم و دیگران احترام قائل نیستم، خیلی نمی­توان انتظار رفتار حرفه­ای داشت!

ب) من نه؛ فقط و فقط تو! (انفعال و خجالت)

فرض کنید برای اولین بار به یک میهمانی، توسط یکی از دوستان ثروتمند خود دعوت شده­اید که برای شما جایگاه خیلی بالایی دارد و او را بسیار ارزشمند می­دانید. در میهمانی شاهد رفتار تحقیرگونه دوستتان هستید که مدام شما را دست می‌اندازد، تمسخر می­کند، حرفی می­زند که شما می­دانید اشتباه است یا در جایی می­توانید صحبتی کنید که احتمالا برای جمع مفید است اما از آنجا که دوستتان را ارزشمندتر از خودتان می­دانید و خجالت می­کشید مورد تمسخر یا تحقیر جمع قرار بگیرید، خود را کنار می­کشید و حرفتان را نمی­زنید و درواقع نیاز و احساسات خود را ابراز نمی­کنید یا به شیوه­ای بسیار ضعیف به‌طوری‌که اصلا دیده و درک نمی­شوند بیان می­کنید و درنتیجه رفتاری اصلاح نمی­شود و در موقعیت­های مشابه تکرار خواهد شد. در حقیقت شما رفتاری انفعال­گونه و خجولانه از خود بروز داده­اید و به جای ایستادن روی حق خود و احترام به خواسته خود از این موقعیت فرار کردید. چنین رفتار خجولانه­ای نیز حرفه­ای به نظر نمی­رسد.

ج) فقط و فقط من، تو نه! (پرخاشگری و تهاجم)

مردی را تصور کنید که در اداره مدام با همکارانش درگیر است و سعی میکند حرف خود را به کرسی بنشاند و یا برعکس مدام از او سو استفاده میشود اما جرات ابراز نظر واقعی خود را ندارد اما در خانه و در جایگاه همسر یا پدر یه دلیل ارزشمندی که برای خود قائل است ( که بیشتر موارد کاذب است زیرا ارزشمندی را در سلطه­گری میبند) برای کوچگترین اشتباهی نسبت به همسر یا فرزندان خود پرخاش میکند و با داد و فریاد مسائل را حل میکند تا حدی که خانواده سعی میکند در بیشتر موارد سکوت کند که کار بدتر نشود یا رانندگانی که بعد از تصادف و قبل از رسیدن پلیس سعی میکنند بر اساس میزان بلندی صدا و کیفیت قفل فرمان و قدرت مشت­هایشان حقوق خود را مطالبه کنند.

در حالت سوم، فقط به خواسته­های خودم ارزش می­دهم و احترامی برای دیگران قائل نیستم و یا میترسم اگر این­گونه رفتار نکنم حقم را می­خورند پس رفتارم با تحقیر، تمسخر و رنجش دیگران همراه است و اولین واکنشی که بروز خواهم داد، پرخاشگری است. چنین رفتاری نیز شایسته یک انسان در کلاس بالای اجتماعی نیست.

د) هم من، هم تو؛ هر کی به جای خودش! (قاطعیت)

فرض کنید اخیراً یک همسایه جدید در طبقه بالا ساکن شده است. شما از سر و صدا و موزیک آن­ها نمی­توانید برای امتحان خود مطالعه و تمرکز کنید، اما درک می­کنید که جوان هستند و شور و هیجان بالایی دارند. به درب منزل آنها مراجعه می­کنید و با لحنی محترمانه توضیح می­دهید به دلیل درگیر بودن در امتحانات دانشگاه، نیاز به تمرکز برای مطالعه دارید و مؤدبانه درخواست می­کنید صدای موزیک را کم کنند. در این حالت اگر فرد مقابل نیز محترمانه برخورد کند، کار انجام شده اما در صورت برخورد غیرمحترمانه یا مخالفت، شما باز هم دنبال راه حل منطقی می­گردید تا نتیجه موردنظر محقق شود. (مثلاً مجدداً اهمیت مسأله را توضیح می­دهید، با مدیر ساختمان تماس می­گیرید، یا با چند همسایه صحبت می­کنید و با هم به فرد خاطی اعتراض می­کنید یا در نهایت و در صورتی که متوجه شوید فرد مقابل احترامی برای حقوق دیگران قائل نیست، از نیروی انتظامی کمک می­گیرید.) در این مثال شما اولاً برای حق همسایگی احترام قائل هستید و با خجالت کنار نمی­کشید ثانیاً برای فرد مقابل هم احترام قائل هستید و نسبت به او با پرخاشگری یا توهین برخورد نمی­کنید و برای رسیدن به حقوق خود راه­حل­های منطقی انتخاب می­کند که در عین حفظ احترام طرف دیگر، حقوق شما هم رعایت شود. در حقیقت می­توان قاطعیت را ابراز درخواست و احساس خود به نحوی صادقانه و احترام‌آمیز که به حقوق دیگران نیز تخطی نکرده یا افراد را خوار و خفیف نمی‌کند، تعریف کرد.

جمع­ بندی

در هر موقعتی که رفتاری به‌ جز قاطعیت بروز بدهیم، پای یک مشکل در میان است به این دلیل که یا نسبت به خود و حقوقمان احترام قائل نیستیم و ارزشمندی درونی پایینی داریم یا فرد مقابل را شایسته احترام نمی­دانیم. شاید با خود بگویید برخی افراد واقعاً لایق احترام گذاشتن نیستند، اما به یاد داشته باشیم حتی اگر فردی بدترین انسان باشد، باز هم یک انسان است و طبق قوانین حاکم در هر محیطی مثل خانه، مدرسه، آپارتمان، اداره یا اجتماع، بای در قبال رفتار اشتباهی که انجام میدهد جریمه یا تنبیه شود اما باز هم حقوق انسانی دارد و قابل احترام است.

در مقاله بعدی بازهم به موضوع قاطعیت و چگونگی ابراز رفتار قاطعانه خواهیم پرداخت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *