در مقاله قبل با آقای خجالتی آشنا شدیم و دیدیم اکثر ما حداقل بخشی از ویژگی های خجولانه را در خود داریم و درنتیجه نمیتوانیم رفتار قاطعانه ای داشته باشیم. همچنین با دلایل و توجیه هایی که افراد خجالتی برای رفتار نادرست خود دارند آشنا شدیم. در این مقاله باز هم به سراغ آقای خجالتی میرویم و یکی از مهمترین مشکلات و دلالیل بروز رفتار خجولانه یا پرخشگرانه یعنی «خطاهای شناختی» را مورد بررسی قرار میدهیم.
آغاز داستان
فرض کنید، صبح درحالیکه عجله دارید مدارک خودرو را در منزل جا گذاشته و کمربند ایمنی را نبستهاید که توسط پلیس جریمه میشوید. وقتی به اداره میرسید، هیچ جای پارکی وجود ندارد و حدود نیم ساعت درگیر پارک کردن خودروی خود هستید.
هنگامیکه به دفتر کار خود مراجعه میکنید، متوجه میشوید همکارتان به دلیل بیماری مرخصی گرفته است و تمام کارها روی دوش شماست.
بعد از یک ساعت تلفن همراهتان زنگ میزند و طلبکار میگوید چک شما برگشت خورده است و به یاد میآورید که باید امروز حساب بانکی خود را تکمیل میکردید.
هنگام بازگشت به خانه ماشین شما پنجر میشود و مجبور میشوید در گرمای تابستان کنار خیایان پنجری لاستیک عوض کنید.
حس شما درباره این اتفاقات چیست؟ آیا با این روال شما هم به این نتیجه رسیدید که بسیار بدشانس هستید و امروز، روز بدبیاری است؟
به این جمله عمیق از هنری فورد افسانهای توجه کنید:
«چه فکر کنید میتوانید و چه فکر کنید نمیتوانید، در هر دو صورت درست فکر کردهاید، زیرا واقعیت همان ادارک شماست»
میتوان گفت همیشه دو نوع واقعیت وجود دارد؛ شیوهای که ما درمورد پدیدهها فکر میکنیم و آنچه پدیدهها واقعاً هستند.
در مثال بالا اگر بخواهیم با دیدی منفینگرانه به قضیه نگاه کنیم تمام این اتفاقات حاصل بدشانسی ماست و امروز قرار نیست اتفاق خوبی بیفتد و در نتیجه با این ذهنیت منفی به ادامه روز خود میپردازیم و به احتمال بسیار زیاد باز هم اتفاقات منفی دیگری از فراموش کردن لیست خرید منزل تا دعوا با همسرمان انتظار ما را میکشد!
اما اگر به عنوان ناظر بیرونی و بدون درگیر کردن احساسات و هیجانات به اتفاقات فرضی که در مثال بالا مطرح شد نگاه کنیم متوجه میشویم عاملی به نام بدشانسی دخیل نبوده است:
به دلیل اینکه شما شب قبل درحال دیدن فوتبال بودید، ساعت سه صبح به رختخواب رفتید و در نتیجه نیمساعت دیرتر از خواب بیدار شدید و دراثر عجله ناشی از تأخیر، کمربند ایمنی را نبستید و مدارک را فراموش کردید و درنتیجه جریمه شدید.
وقتی چهلوپنج دقیقه دیرتر به محل کار رسیدید به سختی جای پارک پیدا کردید.
دوستتان روز قبل به شما گفته بود امروز مرخصی است و این یک اتفاق طبیعی است که همیشه ممکن است رخ بدهد.
و درنهایت به دلیل اینکه نرم افزار یادآور روی تلفن همراه خود نصب نکردید و همیشه عادت کردهاید کارها را دقیقه نود انجام دهید چک شما برگشت خود.
به همین سادگی! هیچ گربه سیاه، سایه نردبان یا آینه شکستهای برای شما بدشگونی به بار نیاورده بود و تنها ذهن منفینگر شما درگیر «خطاهای شناختی» شده بود.
درواقع شیوه تفکر ما درباره خود و تجاربی که داریم، تا حد بسیار زیادی بر ذهنیت و رفتار ما موثر است. و با توجه به این حقیقت که واقعیات، همان اداراکات ما از پدپدههای پیرامون هستند، باید مراقب باشیم که «بازیهای ذهن خودتخریبگر» که در روانشناسی به آن «خطاهای شناختی» گفته میشود ما را در خود غرق نکنند.
درحقیقت خطاهای شناختی زمانی رخ میدهد که ذهن، تفسیری غلط، نامناسب و هیجانی را درباره پدیدههای خنثی محیطی بر ما تحمیل میکند و درنتیجه یک ادارک آشفته ایجاد میشود. متاسفانه امروزه بسیاری از افراد به دلیل عدم آشنایی با اصول تفکر منطقی و صحیح، ناخواسته دچار خطاهایی شناختی در تفکر میشوند. خجولی و پرخاشگری که در دو سر طیف رفتارهای غیرانسانی قرار دارند ریشه در این خطاهای ادارکی دارند که بر ذهن انسان سایه افکنده است. انسانهایی که تفکر غیر منطقی دارند و یا خطاهای شناختی در افکارشان هویدا است، در بسیاری از موارد اطلاع چندانی از این خطاها ندارند. در ادامه یکی از مهمترین خطاهای پرتکرار رفتاری معرفی خواهد شد و در مقالات بعد سایر خطاهای شناختی به همراه مثالهای ملموسی ارایه خواهد شد تا بتوانیم بروز این خطاها را در رفتار خود ردیابی کنیم و به دنبال اصلاح و بهبود آنها باشیم.
1.خطای تعمیم دادن( همه، هیچ، هرگز! مساله این است!)
لطفا به جملات زیر توجه کنید:
«من دو بار امتحان رانندگی رد شدم، میدانم این دفعه هم موفق نمیشوم»
«الان چهار مرتبه است در مصاحبه تایید نشدهام، دوباره هم مصاحبه همان خواهد شد»
«من هر بار به کسی اعتماد کردم، توزرد از آب درآمد، نفر بعدی هم همینطور است»
«همه مردها سر و ته یک کرباس هستند!»
«همه مردم کلاهبردار شدند!»
اگر این جملات را پیش از این در ذهن خود مرور کردهاید، مراقب باشید! زیرا درگیر خطای تعمیم شدهاید.
در این خطا، ما یک اتفاق منفی در گذشته را مورد توجه قرار میدهیم و آن را به تمام موقعیتهای حاضر تعمیم داده و باور داریم مجدداً تکرار خواهد شد. در واقع براساس یک رویداد خاص که در یک زمان خاص رخ داده است، یک الگوی کلی برای همیشه ایجاد میکنیم. یک بار در کاری شکست خورده یا در گذشته نتوانستهایم کاری را به درستی انجام دهیم و درنتیجه پذیرفتهایم هیچوقت دیگر موفق نخواهیم شد. افراد تعمیمدهنده، حقایق زندگی را پررنگتر از مقدار واقعی آن میبینند، درحالیکه شدت و مقدار پدیدهها بسیار کمتر از آن چیزی است که در ذهن آنها میگذرد. فردی که دچار این خطای شناختی است، هر حادثه منفی و از جمله یک ناکامی شغلی را شکستی تمام عیار و تمام نشدنی تلقی می کند و آن را با کلماتی چون «همه»، «هرگز» و «همیشه» توصیف میکند.
در مثالی قسمت قبل، وقتی چند اتفاق منفی پشت سر هم رخ دادند، ما به این نتیجه رسیدیم کل روز به همین شکل ادامه پیدا خواهد کرد و حتی ممکن است فرد باور کند همیشه بدشانس است. شاید بتوان این طور بیان کرد که افراد تعمیمدهنده به دلیل مبالغه در بخشی از افکار ، نمیتوانند جوانب مثبت زندگی را ببینند.
راهکار:
الف) مراقب کلمات همه، همیشه، هرگز و کلماتی از این دست که درحال تعمیم دادن یک احساس یا پدیده به تمام جوانب زندگی شماست باشید و هنگامی که در ذهن شما در حال مرور شدن هستند سریع به دنبال یک مثال نقض بگردید. یکی از بهترین مثالهایی که میتوانید به ذهن بسپارید وقتی است که کسی به شما میگوید «همه مردم کلاهبردار شدهاند!» و شما سریع در جواب میتوانید بگویید: «یعنی شما هم …»!
ب) اگر در کاری شکست میخورید یا دچار عدم موفقیت هستید و این اتفاق مدام تکرار میشود، میتواند دلایل متعددی از جمله بیمهارتی، نیاز به تمرین و تکرار بیشتر، نبود استعداد کافی در آن زمینه و دلایل منطقی دیگری داشته باشد که باید به عنوان ناظر بیرونی به پدیده نگاه کنید تا بتوانید آنها را کشف کنید.
تمرین)
سه مورد از نمونه های خطای تعمیم که در زندگی خود یا اطرافیان مشاهده کردهاید بنویسید و بررسی کنید چگونه میتوانید برای آنها مثال نقض پیدا کنید و چه دلایل منطقی برای این رخداد وجود دارد.
جمع بندی
گام اول برای اصلاح و بهبود رفتارهای انسانی، توانایی شناسایی اشتباهات و خطاهاست زیرا در صورت شناخت درست نشتیها میتوانید مانع هدر رفتن آب شوید. به منظور افزایش قدرت شناخت، مرحله اول کسب دانش و افزایش آگاهی است. یادگیری و درک خطاهای شناختی باعث میشود تا بتوانیم بروز این اشتباهات را در خودمان شناسایی کنیم و سپس به دنبال مدیریت و حذف آنها باشیم. به یاد داشته باشید رفتار خجولانه و منفعلانه یا رفتار خشن و پرخاشگرانه هیچکدام رفتارهای انسانی نیستند و شما تحت تاثیرغریزه خود به سمت آنها هدایت میشوید و تنها رفتار انسانی قابل دفاع رفتاری قاطعانه و جرات ورزانه است و برای رسیدن به بهشت باید دروازههای ورود شیطان را شناخت و مسدود کرد و خطاهای شناختی یکی از سرچشمه های مهم بروز رفتار غیرحرفهای است. در این مقاله به معرفی مفهوم خطاهای شناختی پرداختیم و خطای تعمیم را به همراه مثاله های متعدد مورد بررسی قرار دادیم. در مقالات بعدی سایر اشتباهات ادراکی را یاد خواهیم گرفت تا به یک قهرمان ارتباطات حرفه ای تبدیل شویم.