مقالات مجله موفقیت

ویژگی­ های و ریشه­ های بروز رفتار خجولانه

داستان آقای خجالتی

آیا آقای خجالتی را می­شناسید

ویژگی­ های و ریشه­ های بروز رفتار خجولانه

مقدمه:

تمام ما در زندگی شخصی یا حرفه­ای خود همواره دیده­ایم که برخی افراد راحت­ تر و سریع­تر به اهداف خود می­رسند و دیگران از بودن آن­ها در محیط حس خوبی دارند و حتی اگر مدتی از این اشخاص خبری نباشد، همه دل­تنگ آن­ها می­شوند. سؤال اصلی اینجاست که چه رازی در این افراد نهفته است؟ راز اصلی در بهره ­گیری از اصول «ارتباطات حرفه­ای» است. در دنیای پیچیده امروز که تعاملات ما بسیار متفاوت­تر از گذشته شده، لازم است برای موفقیت و پیشرفت در جعبه ابزار ارتباطی خود ابزارآلات کاملی داشته باشیم تا از پس هر موقعیتی برآییم. در چند مقاله اخیر به بررسی مفهوم بسیار مهم «قاطعیت و جرأت­ورزی» پرداختیم و با تعاریف اولیه، دلیل بروز رفتار غیرقاطعانه و انواع سبک­های ارتباطی آشنا شدیم و در این مقاله ریشه­ های بروز رفتار منفعلانه یا غیرقاطعانه را معرفی خواهیم کرد تا ببینیم کدام سیاه­ چاله­ ها در وجود ما در حال بلعیدن قاطعیت ما هستند.

انسان منفعل چگونه است؟

فرض کنید نام قهرمان منفعل داستان ما «آقای خجالتی» است. آقای خجالتی آدم غیرجرات ورز یا منفعلی است و علاقه­ای به بیان نظرات، ایده­ها و مخصوصاً احساسات خود ندارد. آقای خجالتی پنج سال قبل به همکلاسی دانشگاهش علاقمند شده بود، اما خجالت کشید این موضوع را به او بگوید تا این­که امروز دید عشق سابقش، بچه در بغل در خیابان همراه همسر خود در حال گشت و گذار است. ماه گذشته هم آقای خجالتی از همسایه­اش بسیار ناراحت بود، زیرا تا دیروقت سر و صدا می­کرد و اجازه نداد آقای خجالتی خواب راحتی داشته باشد اما باز هم این عصبانیت تنها در دل قهرمان قصه ما آشوب ایجاد کرد و کسی متوجه نشد.

آقای خجالتی همیشه احساس قربانی بودن دارد و دیگران از او سوء استفاده می­کنند. هر کدام از همکاران که می­خواهند مرخصی بروند، اولین کسی که برای پر کردن جای خالی به دسراغش میروند آقای خجالتی مثلاً مهربان ماست. او وقتی که می­بیند همکاران و دوستانش برای کسب حقوق و خواسته­های خود تلاش می­کنند، فقط ساکت می­نشیند. آقای خجالتی حتی اگر محصولات یا خدمات بد و غیراستانداردی دریافت کند خجالت می­کشد شکایت و نارضایتی خود را بیان کند. سخت­ترین کار دنیا برای آقای خجالتی «نه گفتن» به دیگران است و به دلیل تمایل به سازش­گری و مصالحه همیشه سعی می­کند دیگران را راضی نگه دارد. آقای خجالتی ما فکر ­می­کند خیلی مهربان است اما غافل از این­که درگیر رفتار مهرطلبانه شده است و به­همین­خاطر فکر می­کند نباید برای رسیدن به خواسته­هایش دیگران را به زحمت بیندازند و همیشه مثل یک قربانی تنها در حال طی کردن مسیر زندگی هستند. متأسفانه آقای خجالتی دربرابر زورگویی و قلدربازی سکوت می­کند و همیشه مطیع آنها می­شود تا دعوا نشود و کسی آسیب نبیند. اما گاهی به قدری به او فشار می­آید که این آتشفشان خاموش درنهایت منفجر می­شود و تنها خدا عالم است که باید چه عواقبی را انتظار کشید.

نکته اصلی اینجاست که، اگر ما هم مشابه رفتارهای بالا را داشته باشیم، همدرد «آقای خجالتی» هستیم و باید فکری به حال خود کنیم!

ریشه ­ها و دلایل انفعال و عدم قاطعیت  

آقای خجالتی دلایل زیادی دارد که چنین رفتاری را ارایه می­دهد و اگر از خودش بپرسید این رفتار را کار عاقلانه­ای می­داند. اجازه بدهید برخی از این دلایل را با هم بررسی کنیم:

1.ترس از ناراحت کردن دیگران

آقای خجالتی معتقد است اگر فداکاری کند، به سختی کار کند، همیشه مراعات حال بقیه را انجام دهد و همواره دیگران را ببخشد، می­تواند تحسین و تشویق دیگران را برای خود بخرد و در نتیجه اگر دیگران او را دوست نداشته باشند به این معنی است که به اندازه کافی از خودش مایه نگذاشته است. اما آقای خجالتی ما غافل است که خواسته­ها و علایق او نیز ارزشمندند.

مردم وقتی از شما توقع رفتاری خاصی را دارند (چه این رفتار درست باشد و چه غلط) و آن واکنش را از شما نمی­بییند با سلاح بی­توجهی و ناراحتی می­خواهند شما را مجبور کنند تا همان رفتار را بروز دهید اما اگر همیشه بخواهید به ساز دیگران حرکات موزون! انجام دهید آیا شخصیت مستقلی برای شما باقی می­ماند؟

2.ترس از طرد شدن

بزرگترین ترس آقای خجالتی تنهایی و طرد شدن از جمع دوستان و آشنایان است. او می­ترسد اگر دیگران را به واسطه حرف یا درخواستی ناراحت کند، اعتمادشان از او سلب شود و دیگران به او توجه نکرده و او را از جمع خود دور کنند. این تصور باعث می­شود آقای خجالتی همیشه در حال راضی نگه داشتن دوستانش باشد و «نه گفتن» برایش درب ورود به جهنم است. ولی نکته مهم اینجاست که هر رابطه سالم شامل «دادن و ستاندن» است و اگر صرفاً من در حال خدمات­دهی هستم، این رابطه پرهزینه و مشکل­دار است.

کاش کسی به آقای خجالتی این موضوع را توضیح می­داد که وقتی افراد با درخواست او مخالفت می­کنند یا در موقعیت خاص از او ناراحت می­شوند، این اتفاق به معنی طرد شدن و تنهایی او نیست، بلکه صرفاً مخالفتی با یک رفتار خاص در یک موقعیت خاص است، ضمن این­که اگر دوست او با یک درخواست منطقی این­گونه ناراحت می­شود، شاید ارزش ادامه چنین ارتباطی زیر سوال باشد.

3.مسئولیت­پذیری افراطی

آقای خجالتی حس می­کند نسبت به زمین و زمان مسئول است. اگر حرف منطقی بزند و دوستش گریه کند یا ناراحت شود، او به­قدری دچار عذاب وجدان می­شود که خودش تا سه روز ناراحت است و این روحیه باعث شده است تا دیگران سوءاستفاده کنند و همه کارها را روی دوش او بگذارند. این صفت آقای خجالتی به قدری تکرار شده، که آنچه روزی لطف او به حساب می­آمد، امروز توقع و انتظاری است که دیگران از او دارند.

ای­کاش آقای خجالتی می­دانست، این­که او دیگران را آزار دهد با این موضوع که فردی احساس کند آزار دیده متفاوت است زیرا ما مسئول احساسات دیگران نیستیم. اگر من حرف یا رفتاری قاطعانه، منصفانه و محترمانه داشته­ام، دیگر مسئول این حس آزاردیدگی فرد مقابل نیستم زیرا این انتخاب اوست. اگر شخصی رفتاری پرخاشگرانه یا توهین­آمیز داشته باشد، بروز حس ناراحتی در مخاطبش تقصیر اوست اما آقای خجالتی داستان ما از ان طرف پشت­بام افتاده است و برای اینکه دیگران آزار نبینند، خودش را آزار میدهد و همه کاره هیچ کاره شده است.

تمرین) لطفاً به موارد بالا فکر کنید و ببینید کدام یک از ویژگی­های رفتاری آقای خجالتی در شما نیز وجود دارد و کدام یک ازاین دلایل گفته شده را برای توجیه رفتار غیرقاطعانه خود به کار می­برید.

Real estate agent and customers shaking hands together celebrating finished contract after about home insurance and investment loan, handshake and successful deal.

کمی حرف دل

به یاد داشته باشیم در جامعه­ای که متأسفانه از کودکی، رفتار منفعلانه و سازشگرانه به عنوان «سازگاری» و رفتاری دارای بار مثبت تداعی شده است و همیشه با جملاتی مثل «حالا شما کوتاه بیا»، «شما بگذر، اشکال نداره» خودمان را گول زده­ایم و مفاهیم والایی مثل بخشش و گذشت را تا حد سکوت از سر ترس تنزل داده­ایم(این رفتار تربیتی بیشتر از طرف مادران القاء می­شود) و از طرف دیگر، برای رفتارهای پرخاشگرانه و توأم با عصبانیت، اسامی مثبتی مثل «مردانگی» و «شجاعت» را قرار داده­ایم و همیشه به فرزندان خود گفته­ایم حق خود را از دیگران بگیر درغیراینصورت حق تو خورده می­شود یا اگر فردی با دغل­بازی و پایمال کردن حق دیگران کار خودش را پیش می­برد مورد تشویق قرار می­گیرد که عجب ادم زرنگی بود!(این رفتار تربیتی بیشتر ریشه در پدران دارد)، در حقیقت در حال تربیت نسلی هستیم که در دام افراط و تفریط گرفتار شده و تعادل را از یاد برده است. در این شرایط اهمیت مفهوم قاطعیت و جرات­ورزی به عنوان رفتاری متمدنانه و انسانی، بیش از پیش خود را نمایان می­کند.

جمع­ بندی

در این مقاله با شخصیت اصلی داستان قاطعیت یعنی آقای خجالتی آشنا شدید. ویژگی­های آقای خجالتی برای ما غریبه نیست چون اکثر ما حداقل بخشی از این صفات را در خود داریم و همین عوامل باعث بروز رفتار غیرقاطعانه می­شود. همچنین در ادامه دلایل و توجیه­هایی که آقای خجالتی برای این رفتار خود دارد را بررسی کردیم و متوجه شدیم که ما نیز گاهی با همین بهانه­ها حق خود را زیرپا می­گذاریم. در مقاله بعد بازهم به سراغ آقای خجالتی می­رویم تا بتوانیم او را بهتر بشناسیم و به قول لقمان حکیم، هر چه او انجام می­دهد، ما انجام ندهیم، تا ادب بیاموزیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *